گزارش جالب از تلاش یک مرکز در سیا برای تحلیل شخصیت رهبر انقلاب

«امریکا بیشتر از سه دهه است که برای سرنگونی حکومت ایران هزینه‌های هنگفت می‌کند اما تمام این برنامه‌ها با یک سخنرانی او بر باد می‌رود.» شاید آن روزی که فرید زکریا سردبیر مشهور مجلسه نیوزویک این مطلب را درباره رهبر انقلاب می‌گفت، کسی از اهمیت و خشم مقام‌های امریکایی از قدرت بی‌نظیر تصمیم‌گیری و هدایت حکومتی ایشان به طور جدی آگاه نبود اما اکنون نشریات و رسانه‌های خبری مطرح جهان، ضمن اعتراف به قدرت بالای مدیریت سیاسی مقام معظم رهبری، از فعالیت نهادهای متعدد اطلاعاتی و جاسوسی برای تحلیل رفتارهای سیاسی ایشان خبر می‌دهند.

به گزارش رجانیوز، خبرگزاری رویترز به‌تازگی پیش از آغاز دور جدید مذاکرات ایران با گروه موسوم به ۱+۵ در مقاله‌ای که در وب‌سایت خود منتشر کرده، از فعالیت شبانه‌روزی مراکز وابسته به سازمان اطلاعات مرکزی امریکا (سیا) برای تحلیل روان‌شناسی سیاسی مدیریت سیاست خارجی در ایران و اهمیت ویژه این مراکز برای سران کاخ سفید خبر داده است.

از سوی دیگر، چند روز پیش هم روزنامه «نیویورک تایمز» در مقاله‌ای در همین رابطه نوشت: «سازمان سیا دائماً بیانات رهبر عالی ایران را رصد می‌کند اما مشکلی در این میان وجود دارد. او همواره با زبان دین سخن می‌گوید و تحلیل این مطالب برای تحلیل‌گران سرویس جاسوسی امریکا دشوار است.»

مخاطبان رجانیوز می‌توانند متن کامل ترجمه مقاله خبرگزاری رویترز در این زمینه را در ادامه بخوانند:

وقتی دیپلمات‌های امریکایی می‌خواستند خود را برای حضور در مذاکرات دور جدید با ایران به واسطه گروه ۵+۱ آماده کنند، با یک‌سری اسناد محرمانه و توسعه یافته توسط سازمان‌های اطلاعاتی امریکا تغذیه شدند؛ اطلاعاتی که در مورد نحوه رفتار و مواضع رهبران کشورهای خارجی بود.

یکی از واحدهایی که دست به این اقدام می‌زند، در سیا مستقر است و با نام "مرکز تجزیه و تحلیل پزشکی و روانی" فعالیت می‌کند که اعضای آن را کارشناسانی با درجات بالا در علوم سیاسی، روابط بین‌الملل، مردم‌شناسی، روان‌شناسی و برخی تصمیم‌گیران سیاست خارجی امریکا تشکیل می‌دهند. با این حال، یکی از نقدهای اساسی که به این مراکز وارد می‌شود، ارائه توصیفات کلی درباره رهبران خارجی است که نه تنها کمکی به مقامات کاخ سفید نمی‌کند، بلکه زمینه‌ساز گمراهی آنان نیز می‌شود.

البته امریکا نقش کلیدی در مذاکرات استانبول ندارد و تصمیم نهایی را اجماع ایران و همه شش کشور خواهند گرفت اما به هر حال امریکا نیز در این ماجرا سهم و نقشی دارد که می‌خواهد آن را به بهترین صورتی که مورد تایید منافع این کشور باشد، انجام دهد. در همین راستا یکی از مقامات بلندپایه ایالات متحده گفته که (آیت‌الله) خامنه‌ای رهبر جمهوری اسلامی ایران حرف اخر را در سیاست خارجی ایران می‌زند و شخص وی تصمیم‌ساز نهایی در زمینه‌های امنیتی است.

شناخت روحیات رهبر ایران از آن‌جایی که بیشتر از ۳۰ سال است که روابط سیاسی ایران و امریکا قطع شده، برای تحلیل‌گران و تئوری پردازان غربی ناشناخته است و سازمان‌های جاسوسی امریکا تاکنون با تجزیه و تحلیل‌های نادرست از شخصیت وی، تنها سبب مات شدن سیستم سیاست خارجی این کشور در برابر ایران شده‌اند.

مقام‌های پیشین امریکا و البته کار‌شناسان ایرانی مراکز امنیتی این کشور می‌گویند که (آیت‌الله) خامنه‌ای با جدیت و قدرت به آرمان‌های مرحوم روح الله خمینی پای‌بند است و با جایگاه مذهبی بالا و معتبری که دارد، به خوبی توانسته مانعی بلند بر سر اهداف و منافع غرب در منطقه خاورمیانه باشد. استقامت آیت‌الله خامنه‌ای بر مواضع ضد امریکایی موجب شده تا همگان بفهمند که او هرگز زیر فشارهای سیاسی، تن به مذاکره و کوتاه آمدن از مواضع خود به ویژه در مذاکرات اخیر نمی‌شود.

مدیر بخش روان‌شناسی سیاسی دانشگاه جورج واشنگتن امریکا درباره شخصیت رهبر ایران گفته است: او همیشه به عنوان یک متعادل کننده در فضای داخلی ایران عمل کرده است و با هوش‌مندی خاصی توانسته ایران را در زیر تمام فشارهای تحریم، فشار سیاسی، آشوب‌های داخلی و حتی سایه جنگ، تبدیل به یک مشکل بزرگ برای امریکا در خاورمیانه و حتی فرا‌تر از آن بکند.

در حال حاضر، ارزیابی اطلاعاتی ایالات متحده از تصمیم رهبر ایران این است که وی قصد ساخت سلاح هسته‌ای را ندارد و به جمله وی در زمینه گناه بودن استفاده از سلاح هسته‌ای استناد می‌کنند. اما برخی دیگر از کار‌شناسان این مساله را رد می‌کنند و معتقد به برخورد جدی با پرونده هسته‌ای ایران هستند.

با این حال، یکی از اساتید دانشگاه جورج تاون معتقد است که این اظهارات آیت‌الله خامنه‌ای، نه از موضع شعف و تحت فشار سیاسی که یک بیانیه محکم مذهبی در زمینه حرمت استفاده از سلاح هسته‌ای است که بسیار هوش‌مندانه مطرح شده و به وضوح مخالفت ایران با در اختیار داشتن سلاح هسته‌ای را اعلام کرده است.

شاید حرف نهایی را باید از استاد خاورمیانه‌شناسی در آکادمی نیروی دریایی ایالات متحده شنید که درباره رهبر ایران گفته است: «او واقعا فردی متفاوت است. با وجود انقلابی بودن و مخالفت با سیاست‌های امریکا، اصلا حس نفرت را در شما به وجود نمی‌آورد و برخلاف برخی از مذهبی‌ها، به دنبال اعمال فشار به شما برای تغییر سبک زندگی موردعلاقه‌تان نیست. آیت‌الله خامنه‌ای یک رهبر واقعی است.

تسبیحات بانو فاطمه (س)

http://www.bata.ir/wp-content/uploads/2010/04/95841405819823287459-300x199.jpg     34 الله اکبر

http://www.javaherbazar.com/images/jewel/hallelujah_tasbih_Fetching_31/hallelujah_tasbih_Fetching_31_4.jpg    33  سبحان الله        

http://img.tebyan.net/big/1388/02/15119056189919020722967119218182248129250102.jpg     33   الحمد الله

الهی  ، که نامت با هر تسبیحی آرام می کند دل بی قرارم را !!

 آری  ، می شود با هرنامی صدایت کرد.

ولی من به سبک فاطمه اش را دوست دارم که صد ها بار صدایت کنم .......

شهادت حضرت فاطمه زهرا س تسلیت

ما زنده به لطف و رحمت زهرائیم

مامور برای خدمت زهرائیم

روزی که تمام خلق حیران هستند

ما منتظر شفاعت زهرائیم

شهادت حضرت فاطمه زهرا (س) بر شما تسلیت باد



زندگینامه حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) 

فاطمه (علیها السلام) در نزد مسلمانان برترین و والامقام ترین بانوی جهان در تمام قرون و اعصار می‌باشد. این عقیده بر گرفته از مضامین احادیث نبوی است. این طایفه از احادیث، اگر چه از لحاظ لفظی دارای تفاوت هستند، اما دارای مضمونی واحد می‌باشند. در یکی از این گفتارها (که البته مورد اتفاق مسلمانان، اعم از شیعه و سنی است)، رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) می‌فرمایند: "فاطمه سرور زنان جهانیان است". اگر چه بنابر نص آیه شریفه قرآن، حضرت مریم برگزیده زنان جهانیان معرفی گردیده و در نزد مسلمانان دارای مقامی بلند و عفت و پاکدامنی مثال‌زدنی می‌باشد و از زنان برتر جهان معرفی گشته است، اما او برگزیده‌ی زنان عصر خویش بوده است. ولی علو مقام حضرت زهرا (علیها السلام) تنها محدود به عصر حیات آن بزرگوار نمی‌باشد و در تمامی اعصار جریان دارد. لذا است که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در کلامی دیگر صراحتاً فاطمه (علیها السلام) را سرور زنان اولین و آخرین ذکر می‌نمایند. اما نکته‌ای دیگر نیز در این دو حدیث نبوی و احادیث مشابه دریافت می‌شود و آن اینست که اگر فاطمه (علیها السلام) برترین بانوی جهانیان است و در بین زنان از هر جهت، کسی دارای مقامی والاتر از او نیست، پس شناخت سراسر زندگانی و تمامی لحظات حیات او، از ارزش فوق العاده برخوردار می‌باشد. چرا که آدمی با دقت و تأمل در آن می‌تواند به عالیترین رتبه‌های روحانی نائل گردد. از سوی دیگر با مراجعه به قرآن کریم درمی‌یابیم که آیات متعددی در بیان شأن و مقام حضرتش نازل گردیده است که از آن جمله می‌توان به آیه‌ی تطهیر، آیه مباهله، آیات آغازین سوره دهر، سوره کوثر، آیه اعطای حق ذی القربی و... اشاره نمود که خود تأکیدی بر مقام عمیق آن حضرت در نزد خداوند است. این آیات با تکیه بر توفیق الهی، در مقالات دیگر مورد بررسی قرار خواهد گرفت. ما در این قسمت به طور مختصر و با رعایت اختصار، به مطالعه شخصیت و زندگانی آن بزرگوار خواهیم پرداخت.   نام، القاب، کنیه‌ها  نام مبارک آن حضرت، فاطمه (علیها السلام) است و از برای ایشان القاب و صفات متعددی همچون زهرا، صدیقه، طاهره، مبارکه، بتول، راضیه، مرضیه، نیز ذکر شده است. فاطمه، در لغت به معنی بریده شده و جدا شده می‌باشد و علت این نامگذاری بر طبق احادیث نبوی، آنست که: پیروان فاطمه (علیها السلام) به سبب او از آتش دوزخ بریده، جدا شده و برکنارند. زهرا به معنای درخشنده است و از امام ششم، امام صادق (علیه السلام) روایت شده است که: "چون دخت پیامبر در محرابش می‌ایستاد (مشغول عبادت می‌شد)، نورش برای اهل آسمان می‌درخشید؛ همانطور که نور ستارگان برای اهل زمین می‌درخشد." صدّیقه به معنی کسی است که به جز راستی چیزی از او صادر نمی شود. طاهره به معنای پاک و پاکیزه، مبارکه به معنای با خیر و برکت، بتول به معنای بریده و دور از ناپاکی، راضیه به معنای راضی به قضا و قدر الهی و مرضیه یعنی مورد رضایت الهی.(1) کنیه‌های فاطمه (علیها السلام) نیز عبارتند از ام الحسین، ام الحسن، ام الائمه، ام ابیها و... ام ابیها به معنای مادر پدر می‌باشد و رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) دخترش را با این وصف می‌ستود؛ این امر حکایت از آن دارد که فاطمه (علیها السلام) بسان مادری برای رسول خدا بوده است. تاریخ نیز گواه خوبی بر این معناست؛ چه هنگامی که فاطمه در خانه پدر حضور داشت و پس از وفات خدیجه (سلام الله علیها) غمخوار پدر و مایه پشت گرمی و آرامش رسول خدا بود و در این راه از هیچ اقدامی مضایقه نمی‌نمود، چه در جنگها که فاطمه بر جراحات پدر مرهم می‌گذاشت و چه در تمامی مواقف دیگر حیات رسول خدا.   مادر و پدر همانگونه که می‌دانیم، نام پدر فاطمه (علیها السلام) محمد بن عبدالله (صلی الله علیه و آله و سلم) است که او رسول گرامی اسلام، خاتم پیامبران الهی و برترین مخلوق خداوند می‌باشد. مادر حضرتش خدیجه دختر خویلد، از زنان بزرگ و شریف قریش بوده است. او نخستین بانویی است که به اسلام گرویده است و پس از پذیرش اسلام، تمامی ثروت و دارایی خود را در خدمت به اسلام و مسلمانان مصرف نمود. خدیجه در دوران جاهلیت و دوران پیش از ظهور اسلام نیز به پاکدامنی مشهور بود؛ تا جایی که از او به طاهره (پاکیزه) یاد می‌شد و او را بزرگ زنان قریش می‌نامیدند.   ولادت  فاطمه (علیها السلام) در سال پنجم پس از بعثت(2) و در روز 20 جمادی الثانی در مکه به دنیا آمد. چون به دنیا پانهاد، به قدرت الهی لب به سخن گشود و گفت: "شهادت می‌دهم که جز خدا، الهی نیست و پدرم رسول خدا و آقای پیامبران است و شوهرم سرور اوصیاء و فرزندانم (دو فرزندم) سرور نوادگان می‌باشند." اکثر مفسران شیعی و عده‌ای از مفسران بزرگ اهل تسنن نظیر فخر رازی، آیه آغازین سوره کوثر را به فاطمه (علیها السلام) تطبیق نموده‌اند و او را خیر کثیر و باعث بقا و گسترش نسل و ذریه پیامبر اکرم ذکر نموده‌اند. شایان ذکر است که آیه انتهایی این سوره نیز قرینه خوبی براین مدعاست که در آن خداوند به پیامبر خطاب می‌کند و می‌فرماید همانا دشمن تو ابتر و بدون نسل است.   مکارم اخلاق  سراسر زندگانی صدیقه طاهره (علیها السلام)، مملو از مکارم اخلاق و رفتارهای نمونه و انسانی است. ما در این مجال جهت رعایت اختصار تنها به سه مورد اشاره می‌نماییم. اما دوباره تأکید می‌کنیم که این موارد، تنها بخش کوچکی از مکارم اخلاقی آن حضرت است. 1-   از جابر بن عبدالله انصاری، صحابی پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) منقول است که: مردی از اعراب مهاجر که فردی فقیر مستمند بود، پس از نماز عصر از رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) طلب کمک و مساعدت نمود. حضرت فرمود که من چیزی ندارم. سپس او را به خانه فاطمه (سلام الله علیها) که در کنار مسجد و در نزدیکی خانه رسول خدا قرار داشت، راهنمایی نمودند. آن شخص به همراه بلال (صحابی و مؤذن رسول خدا) به در خانه حضرت فاطمه (علیها السلام) آمد و بر اهل بیت رسول خدا سلام گفت و سپس عرض حال نمود. حضرت فاطمه (علیها السلام) با وجود اینکه سه روز بود خود و پدر و همسرش در نهایت گرسنگی به سر می‌بردند، چون از حال فقیر آگاه شد، گردن‌بندی را که فرزند حمزه، دختر عموی حضرت به ایشان هدیه داده بود و در نزد آن بزرگوار یادگاری ارزشمند محسوب می‌شد، از گردن باز نمود و به اعرابی فرمود: این را بگیر و بفروش؛ امید است که خداوند بهتر از آن را نصیب تو نماید. اعرابی گردن‌بند را گرفت و به نزد پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) بازگشت و شرح حال را گفت. رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) از شنیدن ماجرا، متأثر گشت و اشک از چشمان مبارکش فرو ریخت و به حال اعرابی دعا فرمود. عمار یاسر (از اصحاب پیامبر) برخاست و اجازه گرفت و در برابر اعطای غذا، لباس، مرکب و هزینه سفر به اعرابی، آن گردن‌بند را از او خریداری نمود. پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) از اعرابی پرسید: آیا راضی شدی؟ او در مقابل، اظهار شرمندگی و تشکر نمود. عمار گردن‌بند را در پارچه ای یمانی پیچیده و آنرا معطر نمود و به همراه غلامش به پیامبر هدیه داد. غلام به نزد پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) آمد و جریان را باز گفت. حضرت رسول (صلی الله علیه و آله و سلم) غلام و گردن‌بند را به فاطمه (علیها السلام) بخشید. غلام به خانه‌ی صدیقه اطهر آمد. زهرا (علیها السلام)، گردن‌بند را گرفت و غلام را در راه خدا آزاد نمود. گویند غلام در این هنگام تبسم نمود. هنگامی که علت را جویا شدند، گفت: چه گردن‌بند با برکتی بود، گرسنه‌ای را سیر کرد و برهنه‌ای را پوشانید، پیاده‌ای را صاحب مرکب و فقیری را بی‌نیاز کرد و غلامی را آزاد نمود و سرانجام به نزد صاحب خویش بازگشت. 2-   رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) در شب زفاف پیراهن نویی را برای دختر خویش تهیه نمود. فاطمه (علیها السلام) پیراهن وصله‌داری نیز داشت. سائلی بر در خانه حاضر شد و گفت: من از خاندان نبوت پیراهن کهنه می‌خواهم. حضرت زهرا (علیها السلام) خواست پیراهن وصله‌دار را مطابق خواست سائل به او بدهد که به یاد آیه شریفه "هرگز به نیکی دست نمی‌یابید مگر آنکه از آنچه دوست دارید انفاق نمایید"، افتاد. در این هنگام فاطمه (علیها السلام) پیراهن نو را در راه خدا انفاق نمود. 3-   امام حسن مجتبی در ضمن بیانی، عبادت فاطمه (علیها السلام)، توجه او به مردم و مقدم داشتن آنان بر خویشتن، در عالیترین ساعات راز و نیاز با پروردگار را این گونه توصیف می‌نمایند: "مادرم فاطمه را دیدم که در شب جمعه‌ای در محراب عبادت خویش ایستاده بود و تا صبحگاهان، پیوسته به رکوع و سجود می‌پرداخت. و شنیدم که بر مردان و زنان مؤمن دعا می‌کرد، آنان را نام می‌برد و بسیار برایشان دعا می‌نمود اما برای خویشتن هیچ دعایی نکرد. پس به او گفتم: ای مادر، چرا برای خویش همانگونه که برای غیر، دعا می‌نمودی، دعا نکردی؟ فاطمه (علیها السلام) گفت: پسرم ! اول همسایه و سپس خانه."   ازدواج و فرزندان آن حضرت  صدیقه کبری خواستگاران فراوانی داشت. نقل است که عده‌ای از نامداران صحابه از او خواستگاری کردند. رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) به آنها فرمود که اختیار فاطمه در دست خداست. بنا بر آنچه که انس بن مالک نقل نموده است، عده‌ای دیگر از میان نامداران مهاجرین، برای خواستگاری فاطمه (علیها السلام) به نزد پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) رفتند و گفتند حاضریم برای این وصلت، مهر سنگینی را تقبل نماییم. رسول خدا همچنان مسأله را به نظر خداوند موکول می‌نمود تا سرانجام جبرئیل بر پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) نازل شد و گفت: "ای محمد! خدا بر تو سلام می‌رساند و می‌فرماید فاطمه را به عقد علی درآور، خداوند علی را برای فاطمه و فاطمه را برای علی پسندیده است." امام علی (علیه السلام) نیز از خواستگاران فاطمه (علیها السلام) بود و حضرت رسول بنا بر آنچه که ذکر گردید، به امر الهی با این وصلت موافقت نمود. در روایات متعددی نقل گشته است که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: اگر علی نبود، فاطمه همتایی نداشت. بدین ترتیب بود که مقدمات زفاف فراهم شد. حضرت فاطمه (علیها السلام) با مهری اندک (بر خلاف رسوم جاهلی که مهر بزرگان بسیار بود) به خانه امام علی (علیه السلام) قدم گذارد.(3) ثمره این ازدواج مبارک، 5 فرزند به نامهای حسن، حسین، زینب، ام کلثوم و محسن (که در جریان وقایع پس از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) سقط شد)، بود. امام حسن و امام حسین (علیهما السلام) از امامان 12 گانه می‌باشند که در دامان چنین مادری تربیت یافته‌اند و 9 امام دیگر (به غیر از امام علی (علیه السلام) و امام حسن (علیه السلام)) از ذریه امام حسین (علیه السلام) می‌باشند و بدین ترتیب و از طریق فاطمه (علیها السلام) به رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) منتسب می‌گردند و از ذریه ایشان به شمار می‌روند.(4) و به خاطر منسوب بودن ائمه طاهرین (به غیر از امیر مؤمنان (علیه السلام)) به آن حضرت، فاطمه (علیها السلام) را "ام الائمه" (مادر امامان) گویند. زینب (سلام الله علیها) که بزرگترین دختر فاطمه (علیها السلام) به شمار می‌آید، بانویی عابد و پاکدامن و عالم بود. او پس از واقعه عاشورا، و در امتداد حرکت امام حسین (علیه السلام)، آن چنان قیام حسینی را نیکو تبیین نمود، که پایه‌های حکومت فاسق اموی به لرزه افتاد و صدای اعتراض مردم نسبت به ظلم و جور یزید بارها و بارها بلند شد. تا جایی که حرکتهای گسترده‌ای بر ضد ظلم و ستم او سازمان گرفت. آنچه از جای جای تاریخ درباره عبادت زینب کبری (علیها السلام) بدست می‌آید، آنست که حتی در سخت‌ترین شرایط و طاقت‌فرساترین لحظات نیز راز و نیاز خویش با پروردگار خود را ترک ننمود و این عبادت و راز و نیاز او نیز ریشه در شناخت و معرفت او نسبت به ذات مقدس ربوبی داشت. ام کلثوم نیز که در دامان چنین مادری پرورش یافته بود، بانویی جلیل القدر و خردمند و سخنور بود که او نیز پس از عاشورا به همراه زینب (سلام الله علیها) حضور داشت و نقشی عمده در آگاهی دادن به مردم ایفا نمود.   فاطمه (علیها السلام) در خانه  فاطمه (علیها السلام) با آن همه فضیلت، همسری نیکو برای امیر مؤمنان بود. تا جایی که روایت شده هنگامی که علی (علیه السلام) به فاطمه (علیها السلام) می‌نگریست، غم و اندوهش زدوده می‌شد. فاطمه (علیها السلام) هیچگاه حتی اموری را که می‌پنداشت امام علی (علیه السلام) قادر به تدارک آنها نیست، از او طلب نمی نمود. اگر بخواهیم هر چه بهتر رابطه زناشویی آن دو نور آسمان فضیلت را بررسی نماییم، نیکوست از امام علی (علیه السلام) بشنویم؛ چه آن هنگام که در ذیل خطبه‌ای به فاطمه (علیها السلام) با عنوان بهترین بانوی جهانیان مباهات می‌نماید و او را از افتخارات خویش بر می‌شمرد و یا آن هنگام که می‌فرماید: "بخدا سوگند که او را به خشم در نیاوردم و تا هنگامی که زنده بود، او را وادار به کاری که خوشش نیاید ننمودم؛ او نیز مرا به خشم نیاورد و نافرمانی هم ننمود."   مقام حضرت زهرا (علیها السلام) و جایگاه علمی ایشان  فاطمه زهرا (علیها السلام) در نزد شیعیان اگر چه امام نیست، اما مقام و منزلت او در نزد خداوند و در بین مسلمانان به خصوص شیعیان، نه تنها کمتر از سایر ائمه نیست، بلکه آن حضرت همتای امیر المؤمنین و دارای منزلتی عظیم‌تر از سایر ائمه طاهرین (علیهم السلام) می‌باشد. اگر بخواهیم مقام علمی فاطمه (علیها السلام) را درک کنیم و به گوشه‌ای از آن پی ببریم، شایسته است به گفتار او در خطبه فدکیه بنگریم؛ چه آنجا که استوارترین جملات را در توحید ذات اقدس ربوبی بر زبان جاری می‌کند، یا آن هنگام که معرفت و بینش خود را نسبت به رسول اکرم آشکار می‌سازد و یا در مجالی که در آن خطبه، امامت را شرح مختصری می‌دهد. جای جای این خطبه و احتجاجات این بانوی بزرگوار به قرآن کریم و بیان علت تشریع احکام، خود سندی محکم بر اقیانوس بی‌کران علم اوست که متصل به مجرای وحی است (قسمتی از این خطبه در فراز آخر مقاله خواهد آمد). از دیگر شواهدی که به آن وسیله می‌توان گوشه‌ای از علو مقام فاطمه (علیها السلام) را درک نمود، مراجعه زنان و یا حتی مردان مدینه در مسائل دینی و اعتقادی به آن بزرگوار می‌باشد که در فرازهای گوناگون تاریخ نقل شده است. همچنین استدلالهای عمیق فقهی فاطمه (علیها السلام) در جریان فدک (که مقداری از آن در ادامه ذکر خواهد گردید)، به روشنی بر احاطه فاطمه (علیها السلام) بر سراسر قرآن کریم و شرایع اسلامی دلالت می‌نماید.   مقام عصمت  در بیان عصمت فاطمه (علیها السلام) و مصونیت او نه تنها از گناه و لغزش بلکه از سهو و خطا، استدلال به آیه تطهیر ما را بی‌نیاز می‌کند. ما در این قسمت جهت جلوگیری از طولانی شدن بحث، تنها اشاره می‌نماییم که عصمت فاطمه (علیها السلام) از لحاظ کیفیت و ادله اثبات همانند عصمت سایر ائمه و پیامبر است که در قسمت مربوطه در سایت بحث خواهد شد.    بیان عظمت فاطمه از زبان پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)  رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)، بارها و بارها فاطمه (علیها السلام) را ستود و از او تجلیل نمود. در مواقع بسیاری می‌فرمود: "پدرش به فدایش باد" و گاه خم می‌شد و دست او را می‌بوسید. به هنگام سفر از آخرین کسی که خداحافظی می‌نمود، فاطمه (علیها السلام) بود و به هنگام بازگشت به اولین محلی که وارد می‌شد، خانه او بود. عامه محدثین و مسلمانان از هر مذهب و با هر عقیده‌ای، این کلام را نقل نموده‌اند که حضرت رسول می‌فرمود: "فاطمه پاره تن من است هر کس او را بیازارد مرا آزرده است." از طرفی دیگر، قرآن کریم پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) را از هر سخنی که منشأ آن هوای نفسانی باشد، بدور دانسته و صراحتاً بیان می‌دارد که هر چه پیامبر می‌فرماید، سخن وحی است. پس می‌توان دریافت که این همه تجلیل و ستایش از فاطمه (علیها السلام)، علتی ماورای روابط عاطفی مابین پدر و فرزند دارد. پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) نیز خود به این مطلب اشاره می‌فرمود. گاه در جواب خرده‌گیران، لب به سخن می‌گشود که خداوند مرا به این کار امر نموده و یا می‌فرمود: "من بوی بهشت را از او استشمام می‌کنم." اما اگر از زوایای دیگر به بحث بنگریم و حدیث نبوی را در کنار آیات شریفه قرآن کریم قرار دهیم، مشاهده می‌نماییم قرآن کریم عقوبت کسانی که رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) را اذیت نمایند، عذابی دردناک ذکر می‌کند. و یا می‌فرماید کسانی که خدا و رسول را اذیت نمایند، خدا آنان را در دنیا از رحمت خویش دور می‌دارد و برای آنان عذابی خوار کننده آماده می‌نماید. پس به نیکی مشخص می‌شود که رضا و خشنودی فاطمه (علیها السلام)، رضا و خشنودی خداوند است و غضب او نیز باعث غضب خداست. به بیانی دقیق‌تر، او مظهر رضا و غضب الهی است. چرا که نمی‌توان فرض نمود، شخصی عملی را انجام دهد و بدان وسیله فاطمه (علیها السلام) را بیازارد و موجب آزردگی پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) گردد و بدین سبب مستوجب عقوبت الهی شود، اما خداوند از آن شخص راضی و به عمل او خشنود باشد و در عین رضایت، او را مورد عقوبتی سنگین قرار دهد. نکته‌ای دیگر که از قرار دادن این حدیث در کنار آیات قرآن کریم بدست می‌آید، آنست که رضای فاطمه (علیها السلام)، تنها در مسیر حق بدست می‌آید و غضب او فقط در انحراف از حق و عدول از اوامر الهی حاصل می‌شود و در این امر حتی ذره‌ای تمایلات نفسانی و یا انگیزه‌های احساسی مؤثر نیست. چرا که از مقام عدل الهی، بدور است شخصی را به خاطر غضب دیگری که برخواسته از تمایل نفسانی و یا عوامل احساسی مؤثر بر اراده اوست، عقوبت نماید.   فاطمه (علیها السلام) پس از پیامبر  با وفات پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)، فاطمه (علیها السلام) غرق در سوگ و ماتم شد. از یک طرف نه تنها پدر او بلکه آخرین فرستاده خداوند و ممتازترین مخلوق او، از میان بندگان به سوی خداوند، بار سفر بسته بود. هم او که در وجود خویش برترین مکارم اخلاقی را جمع نموده و با وصف صاحب خلق عظیم، توسط خداوند ستوده شده بود. هم او که با وفاتش باب وحی تشریعی بسته شد؛ از طرفی دیگر حق وصی او غصب گشته بود. و بدین ترتیب دین از مجرای صحیح خود، در حال انحراف بود. فاطمه (علیها السلام) هیچگاه غم و اندوه خویش را در این زمینه کتمان نمی‌نمود. گاه بر مزار پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) حاضر می‌شد و به سوگواری می‌پرداخت و گاه تربت شهیدان احد و مزار حمزه عموی پیامبر را برمی‌گزید و درد دل خویش را در آنجا بازگو می‌نمود. حتی آن هنگام که زنان مدینه علت غم و اندوه او را جویا شدند، در جواب آنان صراحتاً اعلام نمود که محزون فقدان رسول خدا و مغموم غصب حق وصی اوست. هنوز چیزی از وفات رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) نگذشته بود که سفارش رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) و ابلاغ فرمان الهی توسط ایشان در روز غدیر، مبنی بر نصب امام علی (علیه السلام) به عنوان حاکم و ولی مسلمین پس از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)، توسط عده ای نادیده گرفته شد و آنان در محلی به نام سقیفه جمع گشتند و از میان خود فردی را به عنوان حاکم برگزیدند و شروع به جمع‌آوری بیعت از سایرین برای او نمودند. به همین منظور بود که عده‌ای از مسلمانان به نشانه اعتراض به غصب حکومت و نادیده گرفتن فرمان الهی در نصب امام علی (علیه السلام) به عنوان ولی و حاکم اسلامی پس از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در خانه فاطمه (علیها السلام) جمع گشتند. هنگامی که ابوبکر - منتخب سقیفه - که تنها توسط حاضرین در سقیفه انتخاب شده بود، از اجتماع آنان و عدم بیعت با وی مطلع شد؛ عمر را روانه خانه فاطمه (علیها السلام) نمود تا امام علی (علیه السلام) و سایرین را به زور برای بیعت در مسجد حاضر نماید. عمر نیز با عده‌ای به همراه پاره آتش، روانه خانه فاطمه (علیها السلام) شد. هنگامی که بر در خانه حاضر شد، فاطمه (علیها السلام) به پشت در آمد و علت حضور آنان را جویا شد. عمر علت را حاضر نمودن امام علی (علیه السلام) و دیگران در مسجد برای بیعت با ابوبکر عنوان نمود. فاطمه (علیها السلام) آنان را از این امر منع نمود و آنان را مورد توبیخ قرار داد. در نتیجه عده‌ای از همراهیان او متفرق گشتند. اما در این هنگام او که از عدم خروج معترضین آگاهی یافت، تهدید نمود در صورتی که امام علی (علیه السلام) و سایرین برای بیعت از خانه خارج نشوند، خانه را با اهلش به آتش خواهد کشید. و این در حالی بود که می‌دانست حضرت فاطمه (علیها السلام) در خانه حضور دارد. در این موقع عده‌ای از معترضین از خانه خارج شدند که مورد برخورد شدید عمر قرار گرفتند و شمشیر برخی از آنان نیز توسط او شکسته شد. اما همچنان امیر مومنان، فاطمه و کودکان آنان در خانه حضور داشتند. بدین ترتیب عمر دستور داد تا هیزم حاضر کنند و به وسیله هیزمهاي گردآوری شده و پاره آتشی که با خود همراه داشت، درب خانه را به آتش کشیدند و به زور وارد خانه شدند و به همراه عده‌ای از همراهانش خانه را مورد تفتیش قرار داده و امام علی را به زور و با اکراه به سمت مسجد کشان کشان بردند. در حین این عمل، فاطمه (علیها السلام) بسیار صدمه دید و لطمات فراوانی را تحمل نمود اما باز از پا ننشست و بنا بر احساس وظیفه و تکلیف الهی خویش در دفاع از ولی زمان و امام خود به مسجد آمد. عمر و ابوبکر و همراهان آنان را در مسجد رسول خدا مورد خطاب قرار داد و آنان را از غضب الهی و نزول عذاب بر حذر داشت. اما آنان اعمال خویش را ادامه دادند.   فاطمه (علیها السلام) و فدک از دیگر ستمهایی که پس از ارتحال پیامبر در حق فاطمه (علیها السلام) روا داشته شد، مسأله فدک بود. فدک قریه‌ای است که تا مدینه حدود 165 کیلومتر فاصله دارد و دارای چشمه جوشان و نخلهای فراوان خرماست و خطه‌ای حاصلخیز می‌باشد. این قریه متعلق به یهودیان بود و آن را بدون هیچ جنگی به پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) بخشیدند؛ لذا مشمول اصطلاح انفال می‌گردد و بر طبق صریح قرآن، تنها اختصاص به خداوند و پیامبر اسلام دارد. پس از این جریان و با نزول آیه «و ات ذا القربی حقه»، پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) بر طبق دستور الهی آن را به فاطمه (علیها السلام) بخشید. فاطمه (علیها السلام) و امیر مومنان (علیه السلام) در فدک عاملانی داشتند که در آبادانی آن می‌کوشیدند و پس از برداشت محصول، درآمد آن را برای فاطمه (علیها السلام) می‌فرستادند. فاطمه (علیها السلام) نیز ابتدا حقوق عاملان خویش را می‌پرداخت و سپس مابقی را در میان فقرا تقسیم می‌نمود؛ و این در حالی بود که وضع معیشت آن حضرت و امام علی (علیه السلام) در ساده‌ترین وضع به سر می‌برد. گاه آنان قوت روز خویش را هم در راه خدا انفاق می‌نمودند و در نتیجه گرسنه سر به بالین می‌نهادند. اما در عین حال فقرا را بر خویش مقدم می‌داشتند و در این عمل خویش، تنها خدا را منظور نظر قرار می‌دادند. (چنانچه در آیات آغازین سوره دهر آمده است). پس از رحلت رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم)، ابابکر با منتسب نمودن حدیثی به پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) با این مضمون که ما انبیا از خویش ارثی باقی نمی‌گذاریم، ادعا نمود آنچه از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) باقی مانده، متعلق به تمامی مسلمین است. فاطمه در مقام دفاع از حق مسلم خویش دو گونه عمل نمود. ابتدا افرادی را به عنوان شاهد معرفی نمود که گواهی دهند پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در زمان حیات خویش فدک را به او بخشیده است و در نتیجه فدک چیزی نبوده که به صورت ارث به او رسیده باشد. در مرحله بعد حضرت خطبه‌ای را در مسجد پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) ایراد نمود که همانگونه که قبلاً نیز ذکر شد، حاوی مطالب عمیق در توحید و رسالت و امامت است. در این خطبه که در نهایت فصاحت و بلاغت ایراد گردیده است، بطلان ادعای ابابکر را ثابت نمود. فاطمه به ابوبکر خطاب نمود که چگونه خلاف کتاب خدا سخن می‌گویی؟! سپس حضرت به شواهدی از آیات قرآن اشاره نمود که در آنها سلیمان، وارث داود ذکر گردیده و یا زکریا از خداوند تقاضای فرزندی را می‌نماید که وارث او و وارث آل یعقوب باشد. از استدلال فاطمه (علیها السلام) به نیکی اثبات می‌گردد بر فرض که فدک در زمان حیات پیامبر به فاطمه (علیها السلام) بخشیده نشده باشد، پس از پیامبر به او به ارث می‌رسد و در این صورت باز هم مالک آن فاطمه است و ادعای اینکه پیامبران از خویش ارث باقی نمی‌گذارند، ادعایی است خلاف حقیقت، و نسبت دادن این کلام به پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) امری است دروغ؛ چرا که محال است آن حضرت بر خلاف کلام الهی سخن بگوید و خداوند نیز بارها در قرآن کریم این امر را تایید نموده و بر آن تاکید کرده است. اما با تمام این وجود، همچنان غصب فدک ادامه یافت و به مالک حقیقی‌اش بازگردانده نشد. باید توجه داشت صحت ادعای فاطمه (علیها السلام) چنان واضح و روشن بود و استدلالهای او آنچنان متین و استوار بیان گردید که دیگر برای کسی جای شک باقی نمی‌ماند و بسیاری از منکرین در درون خود به وضوح آن را پذیرفته بودند. دلیل این معنا، آنست که عمر خلیفه دوم هنگامی که فتوحات اسلامی گسترش یافت و نیاز دستگاه خلافت به در آمد حاصل از آن بر طرف گردید، فدک را به امیر مؤمنان (علیه السلام) و اولاد فاطمه (علیها السلام) باز گرداند. اما بار دیگر در زمان عثمان فدک غصب گردید.   بیماری فاطمه (علیها السلام) و عیادت از او  سرانجام فاطمه بر اثر شدت ضربات و لطماتی که به او بر اثر هجوم به خانه‌اش و وقایع پس از آن وارد گشته بود، بیمار گشت و در بستر بیماری افتاد. گاه به زحمت از بستر برمی‌خاست و کارهای خانه را انجام می‌داد و گاه به سختی و با همراهی اطفال کوچکش، خود را کنار تربت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) می‌رساند و یا کنار مزار حمزه عموی پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و دیگر شهدای احد حاضر می‌گشت و غم و اندوه خود را بازگو می‌نمود. در همین ایام بود که روزی زنان مهاجر و انصار که از بیماری او آگاهی یافته بودند، جهت عیادت به دیدارش آمدند. فاطمه (علیها السلام) در این دیدار بار دیگر اعتراض و نارضایتی خویش را از اقدام گروهی که خلافت را به ناحق از آن خویش نموده بودند، اعلام نمود و از آنان و عده‌ای که در مقابل آن سکوت نموده بودند، به علت عدم انجام وظیفه الهی و نادیده گرفتن فرمان نبوی درباره وصایت امام علی (علیه السلام) انتقاد کرد و نسبت به عواقب این اقدام و خروج اسلام از مجرای صحیح خود به آنان هشدار داد. همچنین برکاتی را که در اثر عمل به تکلیف الهی و اطاعت از جانشین پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) از جانب خداوند بر آنان نائل خواهد شد، خاطر نشان نمود. در چنین روزهایی بود که ابابکر و عمر به عیادت حضرت آمدند. هر چند در ابتدا فاطمه (علیها السلام) از آنان رویگردان بود و به آنان اذن عیادت نمی‌داد، اما سرانجام آنان بر بستر فاطمه (علیها السلام) حاضر گشتند. فاطمه (علیها السلام) در این هنگام، این کلام پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) را که فرموده بود: "هر کس فاطمه را به غصب در آورد من را آزرده و هر که او را راضی نماید مرا راضی نموده"، به آنان یادآوری نمود. ابابکر و عمر نیز صدق این کلام و انتساب آن به پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) را تأیید نمودند. سرانجام فاطمه (علیها السلام)، خدا و ملائکه را شاهد گرفت فرمود: "شما من را به غضب آوردید و هرگز من را راضی ننمودید؛ در نزد پیامبر، شکایت شما دو نفر را خواهم نمود."   وصیت  در ایام بیماری، فاطمه (علیها السلام) روزی امام علی (علیه السلام) را فراخواند و آن حضرت را وصی خویش قرار داد و به آن حضرت وصیت نمود که پس از وفاتش، فاطمه (علیها السلام) را شبانه غسل دهد و شبانه کفن نماید و شبانه دفن کند و احدی از کسانی که در حق او ستم روا داشته‌اند، در مراسم تدفین و نماز خواندن بر جنازه او حاضر نباشند.   شهادت  سرانجام روز سوم جمادی الثانی سال یازدهم هجری فرا رسید. فاطمه (علیها السلام) آب طلب نموده و بوسیله آن بدن مطهر خویش را شستشو داد و غسل نمود. سپس جامه‌ای نو پوشید و در بستر خوابید و پارچه‌ای سفید به روی خود کشید؛ چیزی نگذشت که دخت پیامبر، بر اثر حوادث ناشی از هجوم به خانه ایشان، دنیا را ترک نموده و به شهادت رسید؛ در حالیکه از عمر مبارکش بنا بر مشهور، 18 سال بیشتر نمی‌گذشت و بنا بر مشهور تنها 95 روز پس از رسول خدا در این دنیا زندگی نمود. فاطمه (علیها السلام) در حالی از این دنیا سفر نمود که بنا بر گفته معتبرترین کتب در نزد اهل تسنن و همچنین برترین کتب شیعیان، از ابابکر و عمر خشمگین بود و در اواخر عمر هرگز با آنان سخن نگفت؛ و طبیعی است که دیگر حتی تأسف ابی‌بکر در هنگام مرگ از تعرض به خانه فاطمه (علیها السلام) سودی نخواهد بخشید.   تغسیل و تدفین  مردم مدینه پس از آگاهی از شهادت فاطمه (علیها السلام)، در اطراف خانه آن بزرگوار جمع گشتند و منتظر تشییع و تدفین فاطمه (علیها السلام) بودند؛ اما اعلام شد که تدفین فاطمه (علیها السلام) به تأخیر افتاده است. لذا مردم پراکنده شدند. هنگامی که شب فرا رسید و چشمان مردم به خواب رفت، امام علی (علیه السلام) بنا بر وصیت فاطمه (علیها السلام) و بدور از حضور افراد، به غسل بدن مطهر و رنج دیده همسر خویش پرداخت و سپس او را کفن نمود. هنگامی که از غسل دادن او فارغ شد، به امام حسن و امام حسین (علیهما السلام) (در حالی که در زمان شهادت مادر هر دو کودک بودند.) امر فرمود: تا عده‌ای از صحابه راستین رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) را که البته مورد رضایت فاطمه (علیها السلام) بودند، خبر نمایند تا در مراسم تدفین آن بزرگوار شرکت کنند. (و اینان از 7 نفر تجاوز نمی‌کرده‌اند). پس از حضور آنان، امیر مؤمنان بر فاطمه (علیها السلام) نماز گزارد و سپس در میان حزن و اندوه کودکان خردسالش که مخفیانه در فراق مادر جوان خویش گریه می‌نمودند، به تدفین فاطمه (علیها السلام) پرداخت. هنگامی که تدفین فاطمه (علیها السلام) به پایان رسید، رو به سمت مزار رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) نمود و گفت: "سلام بر تو ای رسول خدا، از جانب من و از دخترت؛ آن دختری که بر تو و در کنار تو آرمیده است و در زمانی اندک به تو ملحق شده. ای رسول خدا، صبر و شکیبایی‌ام از فراق حبیبه‌ات کم شده، خودداریم در فراق او از بین رفت... ما از خداییم و بسوی او باز می‌گردیم... به زودی دخترت، تو را خبر دهد که چه سان امتت فراهم گردیدند و بر او ستم ورزیدند. سرگذشت را از او بپرس و گزارش را از او بخواه که دیری نگذشته و یاد تو فراموش نگشته..." امروزه پس از گذشت سالیان متمادی همچنان مزار سرور بانوان جهان مخفی است و کسی از محل آن آگاه نیست. مسلمانان و بخصوص شیعیان در انتظار ظهور امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) بزرگترین منجی الهی و یازدهمین فرزند از نسل فاطمه (علیها السلام) در میان ائمه می‌باشند تا او مزار مخفی شده مادر خویش را بر جهانیان آشکار سازد و به ظلم و بی عدالتی در سراسر گیتی، پایان دهد.   سخنان فاطمه  از فاطمه (علیها السلام) سخنان فراوانی بر جای مانده، که پاره‌ای از آنان مستقیماً از او نقل شده است و به نیکی می‌توان گوشه‌ای از علو مقام و ژرفای علم و معرفت او را در این کلمات دریافت و پاره‌ای دیگر نیز بواسطه او، از وجود پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) روایت گشته است که به نوبه خود بیانگر ارتباط نزدیک او با رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) و عمق درک و فهم فاطمه (علیها السلام) می‌باشد. در این مجال، جهت رعایت اختصار تنها به دو مورد از کلماتی که مستقیماً از فاطمه (علیها السلام) نقل شده اشاره می‌نماییم: 1-      قال مولاتنا فاطمة الزهرا (علیها السلام): "من اصعد الی الله خالص عبادته، اهبط الله عزوجل الیه افضل مصلحته" فاطمه زهرا (سلام الله علیها) فرمود: "هر کس عبادت خالص خود را به سوی پروردگار بالا بفرستد، خداوند برترین مصلحت خود را به سوی او می‌فرستد." 2-   قال مولاتنا فاطمة الزهرا (علیها السلام) فی قسم من خطبة الفدکیة: "فجعل الله الایمان تطهیراً لکم من الشرک، و الصلوه تنزیها لکم عن الکبر، و الزکاه تزکیه للنفس و نماًء فی الرزق، و الصیام تثبیتاً للإ خلاص، و الحج تشییداً للدین، و العدل تنسیقاً للقلوب، و طاعتنا نظاماً للملة، و اما متنا اماناً من الفرقه، و الجهاد عزا للإسلام، و الصبر معونة علی استیجاب الأجر، و الأمر بالمعروف مصلحة للعامه، و بر الوالدین وقایه من السخط، وصلة الأرحام منماة للعدد، و القصاص حصناً للدماء، و الوفاء بالندر تعریضاً للمغفره، و توفیة المکائیل و الموازین تغییراً للبخس، و النهی عن شرب الخمر تنزیهاً عن الرجس، و اجتناب القذف حجاباً عن اللعنة، و ترک السرقة ایجاباً للعفة، و حرم الله الشرک اخلاصاً له بالربوبیه، فاتقوا الله حق تقاته و لا تموتن الا و انتم مسلمون و اطیعو الله فیما امرکم به و نهاکم عنه فانه" انما یخشی الله من عباده العلماء." فاطمه زهرا (علیها السلام) در قسمتی از خطبه فدکیه می‌فرمایند: "پس خداوند ایمان را موجب پاکی شما از شرک، نماز را موجب تنزیه و پاکی شما از (آلودگی) تکبر، زکات را باعث تزکیه و طهارت روح و روان و رشد و فزونی در روزی، روزه را موجب پایداری اخلاص، حج را باعث استواری دین، دادگری و عدل را موجب انسجام و تقویت دلها، اطاعت و پیروی از ما را باعث نظم و آسایش ملت، رهبری و پیشوایی ما را موجب امان از جدایی و تفرقه، جهاد را موجب عزت و شکوه اسلام، صبر و پایداری را کمکی بر استحقاق و شایستگی پاداش، امر به معروف را به مصلحت عامه مردم، نیکی به پدر و مادر را سپری از خشم پروردگار، پیوند و پیوستگی با ارحام و خویشاوندان را موجب کثرت جمعیت، قصاص را موجب جلوگیری از خونریزیها، وفا به نذر را موجب قرار گرفتن در معرض آمرزش، پرهیز از کم فروشی را موجب عدم زیان و ورشکستگی، نهی از آشامیدن شراب را به خاطر پاک بودن از پلیدی، دوری جستن از قذف (تهمت ناروای جنسی) را انگیزه‌ای برای جلوگیری از لعن و نفرین، پرهیز از دزدی را موجب حفظ عفت و پاکدامنی قرار داد و خداوند شرک ورزیدن نسبت به خود را از آن جهت حرام فرمود که بندگان در بندگی خود نسبت به ربوبیت او اخلاص پیشه کنند، پس "از خداوند بدان گونه که شایسته است پرهیز داشته باشید و تقوا پیشه کنید و جز درحال مسلمانی از دنیا نروید." و خدا را در آنچه که شما را بدان امر می‌کند و آنچه که نهی می‌کند فرمان برداری کنید. زیرا "تنها بندگان دانا از خداوند خوف و ترس دارند."

فلسطین در سالی که گذشت

در سالی که گذشته مذاکرات سازش بین تشکیلات خودگردان و تل‌آویو تقریبا متوقف شده بود و به جز چند دور نشست فرمالیته جهت فریب افکار عمومی مذاکرات جدی صورت نگرفت در حالی که در همین سال مقاومت فلسطین دستاوردهایی را در تاریخ پیروزی‌های خود ثبت کرد که از آن جمله آزادی 1027 اسیر فلسطینی از زندان‌های رژیم اشغالگر بود

صحنه فلسطین در سال 90 در سایه انقلاب‌های مردمی منطقه و بیداری اسلامی شاهد موفقیت‌ها و دستاوردهایی بود اما در عین حال جنایت‌های رژیم صهیونیستی علیه ملت فلسطین هیچگاه متوقف نشده و همچنان ادامه داشت.
 
در سالی که گذشته مذاکرات سازش بین تشکیلات خودگردان و تل‌آویو تقریبا متوقف شده بود و به جز چند دور نشست فرمالیته جهت فریب افکار عمومی مذاکرات جدی صورت نگرفت در حالی که در همین سال مقاومت فلسطین دستاوردهایی را در تاریخ پیروزی‌های خود ثبت کرد که از آن جمله آزادی 1027 اسیر فلسطینی از زندان‌های رژیم اشغالگر بود. 
 
 
ترور"زهیر القیسی" دبیرکل کمیته‌های مقاومت مردمی فلسطین
 
جمعه گذشته رژیم صهیونیستی با حمله هوایی به نوار غزه "زهیر القیسی" دبیرکل کمیته‌های مقاومت مردمی فلسطین و یکی از همراهان وی که از اسرای آزاد شده تبعیدی به غزه بود، به شهادت رساند و پس از  آن نیز در حملات این رژیم در چند روز گذشته 25 فلسطینی را شهید و بیش از 80 نفر دیگر را زخمی کرد. گردان‌های القدس شاخه نظامی جنبش جهاد اسلامی فلسطین نیز که در این حملات صهیونیست‌ها 10 عضو خود را از دست داد، در پاسخ به این جنایت شهرک‌های صهیونیستی اطراف نوار غزه را هدف شلیک موشک و خمپاره قرار داد و باعث شد که یک میلیون اسرائیلی در چهار روز گذشته در پناهگاه‌ها سپری کنند.
 
 
 
دستاورد بزرگ مقاومت؛ آزادی 1027 اسیر فلسطینی
 
یکی از مهم‌ترین رخدادهای صحنه فلسطین تبادل اسرا بین حماس و رژیم صهیونیستی بود که طی آن حماس موفق شد خواسته مقاومت را به تل‌آویو تحمیل کرده و رژیم صهیونیستی را در برابر خواسته‌های مقاومت فلسطین به زانو درآورد.
 
طی این تبادل اسرا رژیم صهیونیستی مجبور شد در مقابل آزادی شالیت تک اسیر این رژیم که از سال 2006 در اسارت مقاومت فلسطین بسر می‌برد، 1027 اسیر فلسطینی را آزاد کند. این تبادل اسرا طی 2 مرحله انجام شد که در مرحله نخست آن (18 اکتبر) 450 اسیر مرد به اضافه 27 زن اسیر فلسطینی آزاد شدند و در مرحله دوم (19 دسامبر) نیز 550 اسیر فلسطینی از زندان‌های رژیم صهیونیستی رهایی یافتند.
 
 
 
سقوط مبارک و بازگشایی گذرگاه رفح
 
بدون شک مسئله فلسطین بیشترین تاثیر را از حوادث و انقلاب‌های عربی و منطقه‌ای پذیرفت و در سایه حوادث منطقه‌ای و بیداری اسلامی که مشخصه بارز سال 2011 بود تحولات زیادی در عرصه فلسطین بوجود آمد که از جمله آن بهبود روابط حماس با رهبران کنونی مصر پس از سرنگونی رژیم"حسنی مبارک" و بازگشایی گذرگاه رفح و تردد فلسطینیان از این گذرگاه بود همچنانکه رفت و آمدهای رهبران حماس به قاهره و گفت‌‌وگو با رهبران مصری نیز نتایج مهمی را برای ملت فلسطین به دنبال داشت که از جمله آن امضای قرارداد تبادل اسرا بین حماس و رژیم صهیونیستی تحت نظارت مصر و همچنین امضای توافقنامه آشتی بین فتح و حماس بود که آن هم تحت نظر قاهره صورت گرفت.
 
 
 
امضای توافقنامه دوحه توسط مشعل و عباس
 
4 می سال 2011 جنبش‌های فتح و حماس با حضور "محمود عباس" رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین و "خالد مشعل" رئیس دفتر سیاسی حماس تحت نظارت مصر در قاهره توافقنامه آشتی ملی را امضا کردند اما به دلیل اختلافات بر سر نخست‌وزیری دولت توافق ملی و برخی مسائل دیگر از جمله آزادی زندانیان سیاسی این توافقنامه اجرایی نشد و پس از آن عباس و مشعل بار دیگر در تاریخ 6 فوریه(17 بهمن ماه) در دوحه تحت نظارت امیر قطر توافقنامه‌ای را امضا کردند که بر اساس آن قرار شد عباس نخست‌وزیری دولت انتقالی فلسطین را بر عهده بگیرد و پس از این دیدار نیز دو طرف 2 بار در قاهره با یکدیگر دیدار و موضوع تشکیل دولت آینده را بررسی کردند اما به خاطر فشارهای خارجی و اختلافات داخلی حماس بر سر نخست‌وزیری عباس و غیرقانونی بودن نخست‌وزیری وی به دلیل ریاست وی بر تشکیلات خودگردان  هنوز هم دولت انتقالی فلسطین تشکیل نشده است.
 
 
 
ارائه درخواست عضویت فلسطین در سازمان ملل
 
"محمود عباس" رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین پس از به بن‌بست رسیدن مذاکرات سازش با رژیم صهیونیستی در تاریخ 23 سپتامبر درخواست عضویت فلسطین در سازمان ملل و اعلام تشکیل کشور فلسطین در مرزهای سال 1967 را به "بان کی مون" دبیرکل سازمان ملل تقدیم کرد اما این درخواست پس از بررسی در کمیته عضویت شورای امنیت رد شد اگرچه پیش از آن نیز آمریکا تهدید کرده بود که این طرح فلسطینیان را در شورای امنیت وتو خواهد کرد.
 
 
 
عضویت فلسطین در سازمان یونسکو
 
31 اکتبر سازمان آموزشی، علمی و فرهنگی سازمان ملل(یونسکو) با رأی 107 عضو این سازمان و مخالفت 14 عضو از جمله رژیم صهیونیستی و آمریکا با عضویت فلسطین در این سازمان موافقت کرد و پرچم فلسطین روز 22 آذرماه برای نخستین بار در مقر یونسکو در پاریس در میان حضور گسترده شخصیت‌های بین‌المللی و عکاسان و خبرنگاران به اهتزاز درآمد. 
 
"محمود عباس" رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین در مراسم به اهتزاز درآمدن پرچم فلسطین در مقر مرکزی یونسکو حضور داشت و سرود ملی فلسطین نیز به هنگام بالا رفتن پرچم پخش شد.
 
در این مراسم شخصیت‌های بین‌المللی زیادی از جمله "کاتالین بوگای" رئیس کنفرانس یونسکو، "الیساندرا کومنییز" رئیس شورای اجرایی یونسکو ، "ایرینا بوکوا" مدیرکل سازمان یونسکو و تعداد زیادی از سفرا و نمایندگان 195 عضو یونسکو حضور داشتند.
 
پس از اهتزاز پرچم فلسطین عباس طی سخنانی تاکید کرد که پیوستن فلسطین به یونسکو نخستین گام در جهت به رسمیت شناختن کشور فلسطین است.
 
وی افزود که این موضوع را به فال نیک می‌گیریم و امیدواریم که فلسطین به دیگر سازمان‌های بین‌المللی بپیوندد.
 
سفر هنیه به ایرانسفرهای دوره‌‌ای"اسماعیل هنیه" شکست محاصره سیاسی غزه
 
در سایه انقلاب‌های عربی و بیداری اسلامی و تحولات پس از آن "اسماعیل هنیه" نخست‌وزیر دولت منتخب فلسطین برای نخستین بار از سال 2007 موفق شد محاصره سیاسی رژیم صهیونیستی بر غزه را شکسته و از طریق گذرگاه مرزی رفح و فرودگاه قاهره 2 بار سفر دوره‌ای به کشورهای منطقه انجام دهد که در دور نخست به مصر، ترکیه، تونس، سودان و بحرین سفر کرد و در دور دوم نیز به قطر، ایران، امارات و کویت سفر کرده و مورد استقبال گرم در این کشورها قرار گرفت.
 
 
 
بن‌بست مذاکرات سازش/نشست‌های طرف‌های اسرائیلی و فلسطینی در امان نتیجه نداد
 
اردن و کمیته چهارجانبه صلح متشکل از (آمریکا، اتحادیه اروپا، سازمان ملل و روسیه) در تلاش برای ازسرگیری مذاکرات سازش بین تشکیلات خودگردان فلسطین و رژیم صهیونیستی، نشست‌هایی را بین دو طرف در امان تحت نظارت اردن ترتیب دادند. این نشست در تاریخ 3 ژانویه(13 دی) با حضور "صائب عریقات" مذاکره‌کننده ارشد تشکیلات خودگردان فلسطین و "اسحاق مولخو" فرستاده ویژه "بنیامین نتانیاهو" نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی برگزار شد اما بدون نتیجه پایان یافت و پس از آن نیز چهار دور دیگر نشست بین دو طرف برگزار شد که این نشست‌ها نیز نتیجه‌ای نداشت و بنا به اذعان طرف فلسطینی طرف اسرائیلی در این نشست‌ها هیچ حرفی تازه‌ای ارائه نکرد. تشکیلات خودگردان بارها اعلام کرده است که در صورت پذیرش اصل تشکیل دو کشور بر اساس مرزهای سال 1967 و توقف شهرک‌سازی بویژه در قدس اشغالی از سوی تل‌آویو، این تشکیلات آماده بازگشت به میز مذاکرات سازش است.
 
 
 
تجاوزات صهیونیست‌ها در اراضی اشغالی
 
 
 
صندوق کودک سازمان ملل متحد(یونیسف) در گزارشی اعلام کرد که رژیم صهیونیستی در سال جاری(2011) 19 کودک فلسطینی را شهید و 403 کودک را زخمی کرده‌ است که این آمار نسبت به سال قبل(2010) افزایش داشته است به طوری که در این سال 9 کودک شهید و 308 نفر نیز زخمی شدند.
 
بر اساس این گزارش، 174 کودک نیز همچنان در زندان‌های رژیم صهیونیستی اسیر هستند و بیش از 20 نوع شکنجه اعم از بستن دست و پا، ضرب و شتم، برهنه کردن و تهدید به قتل علیه این کودکان به ثبت رسیده است همچنانکه در این سال 35 مورد تجاوز نیروهای اشغالگر به مدارس فلسطینی به ثبت رسیده است که در نتیجه آن یک‌هزار دانش‌آموز دختر و پسر متضرر شده‌اند.
 
 
 
موافقت با احداث بیش از 5 هزار واحد مسکونی برای صهیونیست‌ها
 
در سال 2011 رژیم صهیونیستی با موافقت کنست با احداث بیش از 5 هزار واحد مسکونی و به طور میانگین ماهانه 500 واحد در منطقه کرانه باختری، قدس و اطراف آن موافقت کرد همچنانکه اسامی 15 خیابان از عربی به عبری تغییر یافت و بنابر گزارش‌های موجود در این سال صهیونیست‌ها 400 باب خانه و موسسه فلسطینی در کرانه باختری و استان قدس را تخریب و برای تخریب 600 باب خانه فلسطینیان نیز اخطاریه‌هایی داده شد.
 
 
 
به آتش کشیدن مساجد
 
عملیات تجاوز به مساجد در سال 2011 افزایش یافته و طی آن ده‌ها مسجد از سوی گروه‌های افراطی صهیونیست تخریب و به آتش کشیده شدند که بارزترین آن مسجد النور در الجلیل بود همچنانکه تعداد زیادی از مکان‌های دینی نیز توسط شهرک‌نشین‌ها به آتش کشیده شد و علاوه بر آن صدها اصله درخت نیز ریشه‌کن شدند.
 
 
 
به شهادت رساندن بیش از 20 آواره فلسطینی در مرز فلسطین اشغالی
 
15 می در سالروز فاجعه اشغال فلسطین"یوم النکبة" آوارگان فلسطینی از لبنان و سوریه به سوی مرزهای فلسطین اشغالی سرازیر شدند و در جریان درگیری که بین فلسطینیان با نظامیان صهیونیست در مارون‌الرأس جنوب لبنان و مجدل شمس در جولان اشغالی سوریه و کرانه باختری و نوار غزه رخ داد بر اثر تیراندازی نظامیان صهیونیست بیش از 20 فلسطینی شهید و صدها نفر زخمی شدند پس از آن نیز 5 جولای تعدادی دیگر از آوارگان فلسطینی در سالروز اشغال قدس در سال 1967، در اثر تیراندازی نظامیان صهیونیست شهید و زخمی شدند.

حكمت نام‌گذاري سال‌ها

نخستین بار که حضرت آیت‌الله خامنه‌ای به طور رسمی نامی را برای یک سال برگزید، به پیام نوروزی ایشان در سال ۱۳۷۸ باز می‌گردد. از آن پس این مسئله به صورت یک سنت، همه ساله تکرار شد. نامگذاری سال‌های مختلف که از اول فروردین ۷۸ آغاز شد، در حالی بود که رهبر معظم انقلاب در سال‌های پیش از آن هم در پیام‌های نوروزی خود بر نکته‌ای مشخص تاکید می‌کردند اما نام مشخصی را برای سال آغاز شده عنوان نمی‌کردند.

به گزارش رجانیوز، بر همین مبنا بود ایشان سال ۱۳۶۹ را سال تاکید بر «تحول درونی و اصلاح امور» عنوان کردند؛ سالی که اولین عید ایران اسلامی به رهبری حضرت آیت‌الله خامنه‌ای بود. رهبر معظم انقلاب همچنین سال ۱۳۷۰ را تاکید بر «صبح روشنی»، سال ۱۳۷۱ را تاکید بر «تحکیم معنویت»، سال ۱۳۷۲ را سال تاکید بر «عدالت اجتماعی»، سال ۱۳۷۳ را تاکید بر «صرفه‌جویی»، ۱۳۷۴ تاکید بر «وجدان کاری، انضباط اجتماعی، انضباط اقتصادی»، سال ۱۳۷۵ را تاکید بر «ضرورت پرهیز از اسراف و حفظ ثروت و منابع عمومی کشور»، سال ۱۳۷۶ را سال تاکید بر «توجه به معنویات و فضایل اخلاقی» و سال ۱۳۷۷ را سال تاکید بر «صرفه‌جویی و پرهیز از اسراف، قناعت و پایداری بر مواضع اسلامی و انقلابی» اعلام کردند.

سال ۷۸؛ آغاز رسمی نامگذاری سال‌ها

نوروز 78 اولین عیدی بود که مقام معظم رهبری نامی مشخص را برای سال برگزید؛ سال امام خمینی (ره). دلیل این نامگذاری همزمانی آن سال با یکصدمین سالگرد تولد بنیانگذار کبیر جمهوری اسلامی ایران بود. سال ۱۳۷۹ هم سال «امام علی (ع)» نام گرفت که دلیل آن وجود دو عید غدیر در آن سال بود. این اتفاق در سال بعد هم تکرار شد تا نخستین سال دهه ۸۰ مجددا سال «امیرالمومنین (ع)» نام بگیرد. رهبر معظم انقلاب سال ۱۳۸۱ را نیز به عنوان سال «عزت و افتخار حسینی» نامگذاری کردند که دلیل این نامگذاری، تقارن ماه محرم و سالروز شهادت سیدالشهدا (ع) با ایام نوروز بود.

سال ۱۳۸۲ سال «خدمتگذاری» بود و سال بعد سال «پاسخگویی»؛ نام‌هایی که فعالان سیاسی آن‌ها را نشان از کم‌کاری دولت وقت در خدمت‌رسانی به مردم ارزیابی کردند و آن را نشانه‌ای مبنی بر مطالبات رهبر معظم انقلاب نسبت به دولت در زمینه خدمت‌رسانی به مردم دانستند. سال ۱۳۸۴ به عنوان سال «همبستگی ملی و مشارکت عمومی» نامگذاری شد؛ سالی که اوج فشارهای غرب علیه ایران بر سر پرونده هسته‌ای بود و حضرت آیت‌الله خامنه‌ای تمامی مطبوعات، احزاب و سیاست‌مداران داخلی را به همبستگی و دوری از مناقشات بی‌ثمر داخلی و هشیاری درباره سناریوهای ضدانقلابی دشمنان ایران دعوت کردند.

سال میانی دهه ۸۰ هم به نام مبارک «پیامبر اعظم (ص)» انتخاب شد. وجه تسمیه این نامگذاری از آن جهت بود که در آن سال دوبار تاریخ وفات پیامبر (ص) در تقویم بود؛ یکبار در ابتدای سال و یکی در پایان سال. البته انتشار کاریکاتورهای موهن از پیامبر رحمت و صلح در سال گذشته که در یک نشریه دانمارکی درج شد هم یکی دیگر از دلایلی بود که رهبر معظم انقلاب این نام را برای سال ۸۵ انتخاب کردند. سال ۱۳۸۶ سال «اتحاد ملی و انسجام اسلامی» بود. رهبر معظم انقلاب در پیام نوروزی خود در ابتدای این سال، ایجاد تفرقه و تضعیف وحدت ملی ایرانیان و به وجود آوردن مشکلات اقتصادی برای متوقف کردن پیشرفت کشور را دو روش عمده دشمنان برای مقابله با ملت ایران و نظام جمهوری اسلامی برشمردند و نسبت به هشیاری مردم و مسئولان در این زمینه‌ها هشدار دادند.

ایشان سال ۱۳۸۷ را هم سال «نوآوری و شکوفایی» نامیدند و در تشریح علت نامگذاری این سال به این عنوان، به نوآوری بزرگ و تاریخی ملت ایران در پیروزی انقلاب ایران اشاره کردند؛ سالی سی‌امین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی ایران در ۲۲ بهمن ۵۷ بود. سال ۱۳۸۸ هم از سوی حضرت آیت‌الله خامنه‌ای سال «اصلاح الگوی مصرف» نام گرفت؛ نامی که در ابتدای سال با استقبال گسترده مردم و مسئولان و کار‌شناسان روبرو شد و همگان از آن به عنوان یک نقطه عطف در تاریخ کشور نام بردند اما حوادثی که پس از اعلام نتایج انتخابات ریاست جمهوری دهم پیش آمد، آن را تا حدودی تحت‌الشعاع قرار داد. 

و سرانجام سال ۱۳۸۹ هم به عنوان آخرین سال دهه ۸۰ از سوی رهبر معظم انقلاب، سال» همت مضاعف و کار مضاعف «نامیده شد؛ نامی که برای جبران خسارات فتنه ۸۸ برگزیده شد تا مردم و مسئولان با تلاش و کار بیشتر به فعالیت در راستای پیشرفت ایران عزیز بپردازند. نهایتا سال 1390 که آغاز دهه‌ای جدید بود هم نام اقتصادی بر خود گرفت و سالی شد برای «جهاد اقتصادی.»

هدف‌گذاری استراتژیک با نام‌گذاری هوشمندانه

«اصلاح الگوی مصرف»، «همت مضاعف و کار مضاعف»، «جهاد اقتصادی»؛ این‌ها نام‌هایی هستند که رهبر معظم انقلاب برای سال‌های اخیر برگزیده‌اند و مسئولان و مردم را به برنامه‌ریزی و اقدام در مسیر تحقق آن فراخوانده‌اند. نگاهی به نامگذاری سال‌ها تا به امروز و مقایسه آن با سال‌های اخیر نشان از یک هدفگذاری دقیق و هدفمند از سوی حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در سال‌های اخیر برای ارائه الگوی پیشرفت ایران اسلامی دارد؛ البته در سال‌های پیشین هم ایشان با ارائه الگوهایی نظیر «پاسخگویی مسئولین» چنین برنامه مدونی را برای مردم و مسئولان ارائه کرده بودند اما این مساله در سال‌های اخیر پررنگ‌تر شده و حکایت از تاکید ویژه مقام معظم رهبری بر بهبود شرایط زندگی مردم و پیشرفت کشور دارد.

این موضوع از آنجایی اهمیت می‌یابد که حوادثی که در سال ۸۸ رخ داد، زمینه‌ساز نوعی خدشه در روند اجرایی کارهای کشور و کسب و کار مردم شد؛ تا جایی که رهبر انقلاب برای جبران تمامی خساراتی که فتنه ۸۸ بر روند تعالی و پیشرفت کشور وارد کرد، سال ۸۹ را سال همت مضاعف و کار مضاعف ناگذاری کردند تا مردم و مسئولان که توانسته بودند دوران سخت فتنه را با موفقیت پشت سر بگذارند، اکنون خود را آماده جبران ضررهای ناشی از آن کنند. این مساله در مورد سال جهاد اقتصادی نیز صادق بود.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای نام امسال را هم بنا به سنت این چند سال، به سوی زندگی اقتصادی مردم و جامعه ایران سوق دادند و با اعلام سال «حمایت از تولید ملی، کار و سرمایه ایرانی» همگان را متوجه مسئولیتشان در برابر آینده ایران عزیز کردند؛ آینده‌ای که تحقق سیاست‌های کلی چشم‌اندار ۲۰ ساله در سال ۱۴۰۴ تنها بخش کوچکی از آرمان‌های بلند مردمان این سرزمین است.